گفتگو با زوج نقال و شاهنامه خوان ایران؛به مناسبت روز فردوسی: “هیچ لباسی همچون چوقا نمی تواند نبرد دایمی خیر و شر را نشان دهد” بیست و پنجم اردیبهشت م
گفتگو با زوج نقال و شاهنامه خوان ایران؛به مناسبت روز فردوسی:
“هیچ لباسی همچون چوقا نمی تواند نبرد دایمی خیر و شر را نشان دهد”
بیست و پنجم اردیبهشت ماه،سالروز بزرگداشت خداوندگار سخن و نگاهبان زبان پارسی،حکیم ابوالقاسم فردوسی؛خالق اثر سترگ ادبی فرهنگی پارسیان،شاهنامه است.چندی پیش و در حاشیه جشنواره فرهنگی تاراز در دیار زاگرس،فرصتی فراهم گردید تا به همین مناسبت گفتگویی انجام شود با استاد اردوان بیرگانی و بانوی فرهیخته،مهرانگیز قلاوند؛نخستین زوج شاهنامه خوان ایرانی که افتخارشان به تصویر کشیدن بخش های مختلف شاهنامه بصورت نقالی و نمایش است.
ضمن سپاس از وقتی که در اختیار ما قرا داده اید،در ابتدا لطفاً ضمن معرفی بیشتر پیشینه کارهای هنری خود،در صورت تمایل به نحوه آشنایی و آغاز فعالیت هایتان بعنوان زوج شاهنامه خوان اشاره نمایید.
بانو قلاوند//با درود به شما و تمامی مخاطبانتان.من مهرانگیز قلاوند هستم و در آبان ماه ۱۳۵۷ در شهرستان زاگرس نشین اندیمشک دیده به جهان گشودم.فعالیت های هنری خود را از سال ۱۳۷۶ با نمایش”بونو”(دختران قالی باف)آغاز کردم.پس از آن نیز در نمایش های دیگری همچون ویرگویان گویند،هویی،دو مرغ آخر عشق،هلپله ی عشق،شیدا،سردس و … حضور داشتم که نتیجه آن کسب پنج دیپلم افتخار بازیگری و سه دیپلم افتخار در زمینه موسیقی می باشد.پس از ازدواج با آقای بیرگانی این فعالیت هنری شکل تخصصی تری به خود گرفت
استاد بیرگانی//من هم ضمن درود بر شما؛پیشاپیش روز بزرگداشت فردوسی بزرگ را به همه ایرانیان و جهانیان شادباش می گویم.من در فروردین ۱۳۵۳ در دامنه کوههای سر به فلک کشیده زاگرس در روستای زیبای کمفه،در شهرستان مسجد سلیمان زاده شده ام.فعالیت هنری خود را بصورت رسمی از سال ۱۳۷۳ با نمایش میقات آغاز کردم.همچنین بازی در نمایش هایی همچون روایت دیگر،ماه لب ریخته،جوری دیگر،سهرباز صد قصه وراز ،… و کارگردانی نمایش هایی همچون رویای یک شب تابستان،آبی های زمین و…را تا قبل از سال ۱۳۸۵ به انجام رساندم.
در پنجمین روز از پنجمین ماه سال ۱۳۸۵ ازدواج کردیم و فعالیت های مشترک هنری خود را در زمینه نمایش ادامه دادیم.از جمله می توان به بازی و کارگردانی نمایش های”فراموش شدگان”، “عاشق کشون” و موسیقی نمایش های”گلف”(کسب دیپلم افتخار) و نمایش”شکال”(کسب دیپلم افتخار)و همچنین بازی در سریال”ضربدر یازده”از شبکه استانی خوزستان اشاره نمود.
شروع نقالی و شاهنامه خوانی ما به اجرای نمایش”عاشق کشون”؛نوشته استاد عزت الله مهرآوران در سال ۱۳۸۷ باز می گردد.قصه این نمایش سرگذشت یک زوج نقال در سرزمین بختیاری را روایت می کرد و در واقع این نمایش بود که زمینه ساز شروع نقالی و شاهنامه خوانی ما شد البته با شیوه اجرایی کاملاً متفاوت با نقالی سنتی که خیلی زود مورد توجه مردم و مخاطبان شاهنامه دوست قرار گرفت و باعث دلگرمی ما برای ادامه این نوع کار شد.اولین نقل ما،رزم رستم و اسفندیار،نوشته استاد نوروزی بابادی و پس از آن نقل رزم گرد آفرید را به روی صحنه بردیم که برنده مقام اول در زمینه نقالی و شاهنامه خوانی جنوب غرب کشور گردید.”عروسی رستم”و چند پرده دیگر از شاهنامه؛دیگر کارهایی هستند که ما تا کنون در ایران و خارج از ایران برای علاقمندان اجرا نموده ایم.
به نظر شما،بعنوان کسانی که زندگی خود را به پای شاهنامه و فردوسی نهاده اید؛دلیل اقبال و توجه عمومی به شاهنامه و فردوسی در سالیان اخیر چیست؟
بانو قلاوند//البته من فردوسی و شاهنامه را فراتر از ایران و در میراث مشترک بشری می بینم. فردوسی،هومر،حافظ و گوته و…؛بزرگانی هستند که فراتر از مرزهای جغرافیایی و شاید سیاسی،به کل جامعه بشریت تعلق دارند و از این منظر اقبال و توجه به فردوسی،بدلیل هویت یابی در دهکده جهانی از سوی ایرانیان،آنهم برای نشان دادن سهم خود از میراث مشترک این دهکده جهانی می باشد.
شاهنامه؛بزرگ ترین اثر حماسی ایران است.با فردوسی کوشش نسل های پیاپی ایرانی برای شناختن و زنده کردن فرهنگ و ادبیات و فلسفه ایران باستان به انجام می رسد.این کوشش برای آن است تا از فراموش شدن گنجینه ای شگرف جلوگیری شود و رنگ های اندیشه و هنر پیشین که در تاریکی از نظرها دور شده،روشن گردد.فردوسی؛چکیده گرانبهاترین اندیشه ایران باستان را برای ایرانیان نگاه می دارد و آن را از نابودی نجات می دهد و دلیل توجه و گرایش نسل ها به فردوسی و شاهنامه هم ریشه در چنین اهمیتی دارد.
استاد بیرگانی//اقبال و توجه به فردوسی و شاهنامه مربوط به سالیان اخیر نبوده و تقریباً در تمامی سالها و قرون پس از سرایش شاهنامه و البته با فراز و فرودی ناشی از شرایط جامعه وجود داشته است.روح حماسی موجود در شاهنامه به فراخور شرایط و زمانه در ایرانیان و پارسی زبانان ایجاد انگیزه و روحیه مثبت می نماید و به همین دلیل است که هرگاه ایرانیان بیشتر خود را در معرض تهدید یا تهاجم می بینند؛بیشتر به حماسه سرایی های شاهنامه روی می آورند.امروز شاید بیش از هر زمان دیگری ما نیاز به بازگشت به خویشتن خویش داریم و تاکید بر هویت تاریخی مان داریم و شاید اقبالی که به تعبیر شما به فردوسی ایجاد شده به همین دلیل باشد.
شاهنامه؛در حقیقت میوه زرین فرهنگ ایران و فرزند دوران آفرینش تاریخ کشور ما یعنی سده های سوم تا پنجم هجری است.زمانی که ایرانیان در تمام رشته های علمی و هنری،بزرگترین پزشکان و شیمی دانان،بزرگترین ریاضی دانان و اختر شناسان،بزرگترین تاریخ نویسان و جغرافی دانان و بزرگترین مفسران قرآن است.افتخار ما به شاهنامه؛در حقیقت افتخار به این پیشینه ارزشمند فرهنگی نیز هست.
شما در کارهایتان به استفاده از لباس فاخر قوم بختیاری اصرار داشته و در تمامی اجراهایتان ملبس به این لباس زیبا حاضر می شوید.این پافشاری که تبدیل به یکی از المان های نمایشی کار شما شده؛به چه دلیل است؟
بانو قلاوند//بنا به بررسی های تاریخی مستند و شواهد موجود تا روزگار کنونی،لباس زنان بختیاری شبیه ترین و نزدیک ترین لباس و پوشش به لباس کهن ترین اقوام ایرانی،یعنی اقوام زرتشتی است و با کنار هم قرار دادن لباس زنان بختیاری،لباسی که من همواره در کارهای نمایشی مان ملبس بدان هستم؛با لباس بانوان زرتشتی این شباهت به خوبی خود را نشان می دهد.
داستانهای حماسی شاهنامه نیز از کهن ترین متون ریشه دارند و از این جهت مناسب ترین پوششی است که می توان با آن روایت بهتری از پرده های مختلف شاهنامه ارائه داد.گو اینکه در توصیف پوشش زنان در شاهنامه نیز این نزدیکی خود را نشان می دهد.موضوع دیگر،رنگ بندی زاینده و زندگی بخش لباس زنان بختیاری است که همچون لباس دیگر اقوام دیرپای ایرانی از نظر زیبایی شناختی نیز جایگاه ویژه ای دارند و قابل توجه می باشند.
استاد بیرگانی//در نگاه اول؛شاید چنین بنظر برسد که انتخاب لباس اصیل بختیاری؛چوقا،شلواردبیت و گیوه ملکی بدلیل افتخار ما به بختیاری بودنمان است.بدیهی است که من پس از افتخار به ایرانی بودن به بختیاری تبار بودن خود مفتخرم.اما انتخاب این لباس علاوه بر این تعلق خاطر فرهنگی،با رویکردی تحقیقی و ناشی از یک بررسی فرهنگی هنری نیز بوده است.شاکله اصلی روایت های شاهنامنه و اساس حماسه و تاریخ کهن پارسی بر پایه نبرد دایمی نور و تاریکی،خیر و شر و اهورا و اهریمن است و چنانچه به طرح لباس بختیاری،چوقا توجه نمایید هیچ لباس و پوششی را نمی توانید بیابید که به زیبایی چوقا،این نبرد دایمی خیر و شر را به تصویر بکشد.
از وقتی که در اختیار ما گذاشتید،سپاسگزارم
بانو قلاوند و استاد بیرگانی//ما نیز ضمن خجسته باد مجدد روز فردوسی،برای همگان آرزوی بهروزی داریم
نظرات
با سلام و عرض ادب↲
درود بر شرف استاد بیرگانی که گفتند اول خود را ایرانی میداند و افتخار ایشان بختیاری بودنشان است که خودشان نیز اشاره نمودند.امیدوارم در تمام مراحل زندگی و کاریشان موفق باشند.باسپاس