در دامنه هاى زاگرس مى چرخم با دامن قريم و رنگ هاى دامنم را مى پاشم در چشمان چوپانى كه هرگز دروغ نگفت؟ و گرگها طعم چوب دستى اش را چشيدند به
در دامنه هاى زاگرس مى چرخم
با دامن قریم
و رنگ هاى دامنم را مى پاشم
در چشمان چوپانى که هرگز دروغ نگفت؟
و گرگها طعم چوب دستى اش را
چشیدند
به هواى نى عاشق گویش
و گوسفندها پَروارِ ارامشِ گرگان شیفته ،
شکم ها را شیر دادند ،مادرانه
مادران پابند دار
چشمه ها را سرمه کردنند .
ایینه ها ، تکثیر کردنند .
زندگى کردنند .
و من که کوه شدم
در عظمت نگاهش.
پیش سریم را
به رقص بادها سپردم
تا پیغام رسان
دستان بسته ام شود .
کوچ کردم ،بى رنگ
و دلم در اخرین نواى نى لبکِ چوپان
خاکستر شد
وقتى که سوختند نى اش را
وطوفان به پا شده
همه گوسفندها را شغال کرد
و همه او را
تکه تکه
مژگان نجف پور
https://telegram.me/mozhgannajafpour
راه های ارتباط با ما:
*_پایگاه اطلاع رسانی شهنی
Www.shehni.ir
*-سامانه ارتباطی تلگرامی پایگاه اطلاع رسانی شهنی:telegram.me/shehniir
www.yon.ir/p8lt
اینستاگرام: shehni.ir
نظرات