از زمان های بسیار دور ستارگان نزد انسان ها نامی برای خود داشته و حتّی به تعدادی از آن ها که در آسمان نزدیک هم به نظر می رسند و از مجموعه ی آن ها شکل و
از زمان های بسیار دور ستارگان نزد انسان ها نامی برای خود داشته و حتّی به تعدادی از آن ها که در آسمان نزدیک هم به نظر می رسند و از مجموعه ی آن ها شکل و صورتی شبیه یکی از چیزهای زمین پدید آمده نام همان چیز را داده اند. بسیاری از پیشینیان ما باور داشته اند که وضع ستارگان در سرنوشت و شرایط زندگانی آن ها تأثیر دارد؛ هنوز هم بعضی از مردم قوم ما بر این باورند.
آستاره صُوِ بگویـن سر بِکش زیوالـه/ بِل خروس بُنگ بزنه بیار کُنه ماله/ آستاره صُوِ بگوین ، نَهلی شَو بِمَهنِـه/ زی تَری دِرَو که دی ریشه شَو بِکَهنه/ آستاره صُوِ بُگُوین ، ویرت و امُ هم بُو/ زِشومی مندیرتُم ولا چی مَه نُو/ بیو بریم مال خومون ولا تشس دیـاره/ زِلِه روزِ بَنگ کُنیم ولا که سردراره/ بـه روز اَفتو نـه پاهُــم تــا بِدَ هــره/ به شَو آستاره ها نِه ئی شمارم/ ز آستاره هــا گـل بریزین و شونـس/ بدین مه آفتو نه سی ریگو شونس/ گُــل و بوستون تَی مُ دی خـــــاره/ مَه و آستاره نی بِه شَوگارُم/ چارشنبه بیست و یکم خُم گُل بـُردم/ اَر دونستم گُل اِمیره خُم به جاس اِمُردم/ چی مه و آستاره کِـــل یک بویـــم/ هُمدُرُنگ و ستین دل یک بویم/ آسمون سی مُ دنگ مَدرار چه زُم ایجوری/ آستاره بخت مُنِه دیه بُردی به کُوری/ اَفتـــو زی اَفتــو دَرَه ســی چه نیاهی/ کاشکی که چی آستاره دی بدراهی.
از زمان های بسیار دور ستارگان نزد انسان ها نامی برای خود داشته و حتّی به تعدادی از آن ها که در آسمان نزدیک هم به نظر می رسند و از مجموعه ی آن ها شکل و صورتی شبیه یکی از چیزهای زمین پدید آمده نام همان چیز را داده اند. بسیاری از پیشینیان ما باور داشته اند که وضع ستارگان در سرنوشت و شرایط زندگانی آن ها تأثیر دارد؛ هنوز هم بعضی از مردم قوم ما بر این باورند.
موضوع اعتقاد داشتن به روزهای فرخنده و خوب، نحس و شوم از دیرباز وجود داشته و اکنون نیز در بعضی تقویم ها مانند مصباح، برخی از روزهای سال که مبارک هستند انجام امور خیر در آن ها توصیه شده و یا بالعکس بعضی روزها نحس شناخته شده و اقدام به انجام جشن عروسی، عقد، کوچ، سفر حمل اثاثیه، کشاورزی، به ویژه شخم زنی، دفن مردگان و غیره در آن ها به شدّت منع گردیده است و انجام این کارها را منوط به موقعیّت ستاره در آسمان می دانند. امروزه حتّی در بعضی خانواده های شهری نیز این عقاید وجود دارد؛ ولی در میان روستائیان و عشایر از قوّت و استحکام بیشتری برخوردار است.
متأسّفانه در کتب و پژوهش هائی که تاکنون پیرامون قوم بلند آوازه ی بختیاری به زیور طبع آراسته گردیده، از نقش ستارگان در زندگی ایل وندان و همتباران ارجمند سخن به میان نیامده، حال آن که این موضوع به نوبه ی خود بسیار مهم و برای معتقدین به آن و ذکر در آثار مکتوب حائز اهمّیّت است و می توان گفت پس از ایمان به خدا، اعتقاد و احترام به پیامبر (ص) و ائمه ی بزرگوار (علیهم السلام ) و امامزادگان، هیچ عاملی نتوانسته مثل ستارگان در بخش عمده ای از دنیای درونی و حیات بیرونی بختیاری ها مؤثّر واقع گردد و بخش قابل توجّهی از زوایای اعتقادی و امور زندگانی ما را تحت سیطره ی خویش قرار دهد.
در میان بختیاری ها اعتقاد نسبت به حرکت ستاره ای موهوم در آسمان دلگشا وجود دارد؛ ستاره ی یاد شده دیده نمی شود و گردش آن نیز محسوب نیست. آن ها معتقدند که این ستاره در هر سمت و سویی که باشد می بایست در جهت مخالف آن حرکت کرد و آن را همیشه پشت سر گذاشت. به طور مثال اگر قصد کوچ دارند و راه شان سمت مشرق است که ستاره قرار دارد از حرکت باز می ایستند و اگر از جانب غرب باشد به راه خود ادامه می دهند. به هر حال ملاحظه می شود تعیین روز و جهت حرکت در زمینه ی انجام فعّالیّت های مهم تا حدّ بسیار زیادی بستگی به موقعیّت ستاره ی مذکور دارد و مثلی بین پیشینیان باورمند ما رایج است که:
اَر خُوی بَری رنج دِه وِر مِن سه و پنج
اگر می خواهی رنج و عذاب ببینی و دچار سختی و بلا شوی در روزهای نحس سوم و پنجم کارهایت را انجام بده. بختیاری ها کاملاً به طالع و سرنوشت معتقدند و نقش اختران را در زندگی خویش مؤثّر می دانند و می گویند: برخی از روزها می دانیم که این ستاره در کجای آسمان است، برخی از روزها هم جای آن ها را نمی دانیم.
این ستاره که قابل رؤیت نیست از نظرشان دهشت زا و خطرناک است. نمی بایست با آن مواجه شد. از این رو ستاره ی رازناک موهوم مذکور در فعّالیّت های بختیاری ها به صورت عاملی بازدارنده و محدود کننده درآمده است که در این زمینه نیاز به پژوهش گسترده تری دارد.
آسمان تفرجگاه بختیاری هاست. آن ها ستارگان را راهنمای خود دانسته و فرخندگی، نحوست، و بداختری کارها در ایام هفته و ماه را با آن می سنجند. عقیده دارند که چند روز در ماه وجود دارد که ستاره ی نحسی در آسمان است و انسان باید آن را از خود رد کند و دور سازد و در آن روزها اموری نظیر ازدواج، کوچ، اثاث کشی، کشاورزی، مسافرت و… را به تعویق انداخته که با این روزهای ستاره دار برخورد نکند.
روزهای یکم، سوم، پنجم، هشتم، سیزدهم و بیست و یکم را بسیار نحس و نامبارک می دانند. حتّی معتقدند کسانی که مخصوصاً روز عروسی شان می میرند ، ستاره آن ها را زده و برای اثاث کشی نیز روزهای سیزدهم و بیست و یکم را شوم و بداختر می دانند و اگر اتّفاقی در آن خانه برای شان بیفتد می گویند که روز نحس سیزدهم و بیست و یکم این بلا را سرما آورد؛ چون روز خوب و بد نکردیم. آن ها مثلی دارند که:
هر روز، روز خداست ببین ستاره کجاست
اگر کسی در این روزها به مسافرت برود، یا برای ساختن خانه کلنگ به زمین بزند و در این روز به هر دلیلی بمیرد نیز علّت را ستاره می دانند و می گویند ستاره او را زده است. حتّی این دو بیت داستان عاشقانه ی عبده محمّد لَلَری نیز گویای نحوست و عدم فرخندگی روزهاست .
عبده محمّد لَلَری سی چه نَمُردی؟ چهارشنبه بیست و یکم خُت گُل بُردی
عبده محمّد لَلَری چرا نَمُردی؟ چهارشنبه بیست و یکم خودت گُل را بردی.
چهارشنبه بیست و یکم خُم گُل بردم اَر دونستم اِمیره خُم نهاس اِمُردم
چهارشنبه بیست و یکم من گل را بردم. اگر می دانستم که می میرد خودم قبل از او می مردم.
اگر می خواستند کوچ کنند باید از خطر احتمالی ستاره کاملاً آگاهی یافته، سپس اقدام می کردند. بختیاری ها در قدیم بدون اطّلاع از وضع ستاره دست به کاری نمی زدند؛ ولی امروزه به دلیل زندگی شهرنشینی و جانشین شدن موارد دیگر و عصر اینترنت و رایانه، افکار عمومی به امور دیگری معطوف شده است.
بختیاری ها به جای ساعت از ستاره یا زِلِه ( Zeleh ) استفاده می کردند. وقتی افراد قافله ای می خواستند از آبادی به اَداره یا شهر بیایند و یا از جایی به جای دیگر برای انجام کار بروند از خانه یا بُهون ( سیاه چادر ) بیرون می آمدند و به آسمان نگاه می کردند . اگر زِلِه را می دیدند می گفتند که روز نزدیک شده و اگر زِلِه را نمی دیدند می گفتند که صبر می کنیم تا زِلِه بزند آن وقت حرکت می کنیم . زِلِه ( ستاره ) انواع مختلفی دارد که برخی عبارتند از:
زِلِه قافله کُش، زِلِه گابه مال، زِلِه شوکن ، زِلِه روز
در لحظه ی تحویل سال یعنی یکم فروردین ماه ، زهره و مشتری در یک نقطه به هم برخورد می کنند و صدایی شبیه جیغ از آن ها خارج می شود و نیز نوری از آن دو ظاهر می گردد. بختیاری ها این دو را بر اساس باور قدیمی دو خواهر دانسته اند که سالی یک بار همدیگر را می بینند و دو فانوس به دست می گیرند تا یکدیگر را پیدا کنند. وقتی به هم می رسند، هر آرزو و حاجتی که بخواهی مستجاب می گردد و اعتقاد زیادی به برخورد این دو و استجابت خواسته ها دارند.
در جای جای ترانه های زنده یاد بهمن علاء الدّین از نقش ستارگان در زندگی بختیاری ها سخن به میان آمده که این خود از اهمّیّت زِلِه ها یا ستارگان حکایت دارد. گاه آستاره را پیام آور صبح صادق می داند و گاه مظهر ظفر مندی، اقبال، پیروزی، حیات مجدّد، زداینده ی تاریکی و پلیدی و … قلمداد نموده و به حساب می آورد. دانش عباس شهنی
نظرات