بررسی سیر تحول ارابه های هخامنشی

صفحه اصلیفرهنگی ، هنری

بررسی سیر تحول ارابه های هخامنشی

در طول تاریخ نیاز به عنوان مهمترین عامل در ابداع و اختراع وسایل گوناگون نقش اساسی داشته است. شکل گیری چرخ ارابه نیز جدای از این قائده نمی تواند باشد.

مبانی گردشگری فرهنگی
روزی روزگاری مسجدسلیمان یادداشتی از ارسلان شهنی در سالروز کشف نفت
( عبده ممد للری و خدا بس ) قسمت اول ..
زمان مطالعه: 33 دقیقه

در طول تاریخ نیاز به عنوان مهمترین عامل در ابداع و اختراع وسایل گوناگون نقش اساسی داشته است. شکل گیری چرخ ارابه نیز جدای از این قائده نمی تواند باشد. بشر به دنبال پی بردن به خاصیت حرکت دورانی و چرخشی، در مرحله نخست توانست چرخ سفالگری را ابداع کند. شکل گیری چرخ ارابه نیز احتمالاً در طی این روند بوده است. وسیله ای که علاوه بر رفع برخی از نیازهای انسان، مقدمات رفاه و آسایش بیشتر را نیز برای او فراهم کرد.

این وسیله در طی زمان های بسیار و دوره های مختلف حمل و نقل مورد توجه بود و تا قبل از اختراع اتومبیل و فراگیر شدن آن نیز اهمیت خود را حفظ کرده بود. در طی این زمان طولانی، ارابه سیری تکاملی را پشت سر گذاشت و تغییراتی نیز پیدا کرده است. در طی این مقاله می خواهیم ضمن پرداختن به ارابه های هخامنشی تحولاتی را که این وسیله تا قبل از این دوره و بعد از آن در این دوره پیدا کرده است را مورد مطالعه قرار دهیم. همچنین قصد داریم تا بدانیم آیا ارابه های هخامنشی تحت تأثیر ارابه های منطقه یا اقوام خاصی بوده اند و یا کلاً سخن از تأثیرپذیری در این مورد امری صحیح است؟ سوال دیگری که در پی جواب به آن بر خواهیم آمد این است که اهمیت ارابه در زمان هخامنشی به چه میزان بوده است.

مقدمه
شناخت انسان از خواص حرکت دورانی و ابزارهای چرخنده گامی اساسی در بنا نمودن تمدن انسانی به شمار می رود. کارکرد حرکت دورانی و ماشین هایی که می چرخند دارای تاریخچه ای طولانی است و از جمله اختراعاتی است که اصول آن در طول زمان ثابت مانده ولی کاربد آن اشکالی متفاوت پیدا کرده است.(فرشاد،1362: 88)
پیدایش چرخ و به دنبال آن ارابه یکی از ابداعات مهم بشر بوده که در طی گذر زمان و یک مسیر تکاملی توسعه یافته است. این وسیله موجب تحولی بزرگ در زندگی بشر شد به طوری که با به کارگیری این وسیله جدید، بر آسایش و رفاه انسان افزوده شد چرا که به کمک ارابه، انسان نه تنها دیگر مجبور نبود مشقت حمل بارهای سنگین را بر دوش بکشد، بلکه می توانست این بار را در زمانی کوتاه تر و حجمی بیشتر جا به جا کند.
از سویی دیگر با ورود ارابه به صحنه جنگ و ارتش، سپاهی که این ابزار جدید را در اختیار داشت، امتیاز بیشتری به نسبت سپاه مقابل که فاقد این ابزار بود، داشت، چرا که با این وسیله و به کمک اسب های تیزرو، سپاهیان می توانستند با سرعت تا قلب دفاع دشمن پیش رفته و نیروهای دشمن را غافلگیر کنند.
در آغاز هزاره دوم ق.م گردونه های دوچرخ پره دار، در میان هند و اروپاییان رواج یافت و به دنبال آن و بر اثر ورود هند و اروپاییان، شیوه های جنگی در خاورمیانه تغییر پیدا کرد و پیادگان منظم جایشان را به صفوف متشکلی از سواره نظام گردونه ران دادند.(شاپورشهبازی، 1376: 27و28)
برای مطالعه روند تحولی ارابه مهمترین منبع اطلاعاتی ما نقوش ارابه است که در میان فرهنگ ها مختلف باقی مانده است. البته در موارد معدودی نیز آثاری از ماکت یا خود ارابه نیز بدست آمده ولی با توجه به محدود بودن آن ها این نقوش بهترین منبع هستند نخستین نمونه های ارابه، چرخ هایی توپر داشتند که نمونه هایی از آن را در بین النهرین با تاریخ 3500 ق.م داریم(فرشاد، 1362: 90) اما در طی زمان این چرخ های توپردر سیری تکاملی و به تناسب پیشرفت در فنون ساخت ارابه، بر تعداد پره در چرخ ها افزوده شد و بر استحکام و ظرافت آن بیشتر تلاش شد. در طی این مسیر تکامل و توسعه، می توانیم بهترین نمونه های ارابه را در نقوش برجسته هخامنشی در پلکان آپادانای تخت جمشید ببینیم. هر چند این نمونه ها بیانگر هنر درباری دوره هخامنشی است ولی بیانگر توانایی سازندگان این دوره در خلق این گونه ارابه هایی هست. به همین جهت ما این نمونه ها را به عنوان معیار و مبنای ارابه های هخامنشی در این پژوهش در نظر گرفته و آن را به عنوان سرآمد ارابه های هخامنشی معرفی می کنیم.

1. کاربرد و طبقه بندی ارابه
اختراع ارابه یکی از ابداعات مهم بشری بوده که در راستای رفع نیاز بشر شکل گرفته است. این که چگونه انسان توانست به این سطح از دانش برسد  تا بداند با قرار دادن دو چرخ متحرک بر یک محور ثابت می تواند وسیله ای بسازد که موجب سهولت حمل و نقل شود، چندان مشخص نیست، ولی شاید بتوان این پدیده را فرایندی در ادامه پیدایش چرخ سفالگری دانست. به هر تقدیر پیدایش ارابه موجب تحولات زیادی در سطح جوامع شد. این وسیله جدید نه تنها موجب افزایش سرعت حمل و نقل کالاها شد بلکه این امکان را نیز فراهم آورد تا حجم بیشتری از کالا را در یک زمان بتوان جا به جا کرد.
بر مبنای نقوش و شواهدی که از ارابه در نقاط مختلف بدست آمده است، می توان ارابه ها را از نظر کارکرد و عملکرد به سه دسته تقسیم کرد که عبارتند از: 1-1 ارابه های جنگی  2-1 ارابه های شکاری  و 3-1 ارابه های باری
1-1 ارابه های جنگی: مهمترین وجه مشخصه این دسته از ارابه ها ابزار و یراق جنگی از جمله تیردان است که به آن متصل می شود. این تیردان ها گاهی به صورت تکی و گاهی به صورت جفت (وضربدری)بر دیواره راست بیرون اتاقک ارابه قرار می گرفته است. این ارابه ها دارای دو سرنشین هستند که یک نفر به عنوان راکب ارابه را هدایت می کند و دیگری به عنوان جنگجو و تیرانداز بر روی ارابه قرار می گیرد.  ویژگی ارابه های جنگی در این است که می تواند با سرعت تا قلب سپاه دشمن نفوذ کند و با توجه به این که کماندار بر روی ارابه قرار می گیرد، هم دید بهتری نسبت به هدف پیدا می کند.(تصویر 7 و 8)
این ارابه ها اصولاً ساده و شامل یک فضای مکعب شکل بر روی محور چرخ هستند که دو نفر بر روی آن قرار می گیرد. با توجه به این که سرعت یکی از ملزومات ارابه های جنگی است، تمامی ارابه های جنگی توسط اسب کشیده می شود. نکته دیگری که در ارتباط با ارابه های جنگی قابل ذکر است این که که معمولاً دو شخص سوار بر ارابه به صورت ایستاده در ارابه قرار می گیرد.
2-1 ارابه های شکاری: این دسته از ارابه ها کاملاً مشابه ارابه های جنگی هستند. خصوصاً از نظر ویژگی های فنی شباهت زیادی به ارابه های جنگی دارند. تنها تفاوتی که میان این دو نوع از ارابه ممکن است مشاهده شود این است که دربرخی  نمونه ها، ارابه هایی که در شکار مورد استفاده قرار گرفته اند دارای تزیین هستند و در برخی نمونه ها می بینیم که بیش از دو نفر سوار بر ارابه هستند. از جمله در نقش برجسته “آشوربانیپال” در نینوا، وی را سوار بر ارابه ای در حال شکار می بینیم. بدنه بیرونی اتاقک ارابه توسط نقوشی تزیین شده و چهار نفر بر آن سوار هستند.(تصویر 12)
3-1 ارابه های باری: سومین دسته از ارابه ها شامل ارابه های باری هستند که حال این ارابه می توان باری را و یا امکان دارد افراد و اشخاصی را جا به جا کند. این دسته به نسبت دو گونه قبلی ساده تر و متفاوت تر هستند.این ارابه ها در میان نقوش برجسته آشوری نیز به دو صورت ترسیم شده اند، یا در حال حمل بار هستند و یا این که انسانی را حمل و نقل می کنند.قدیمی ترین نمونه تصاویر یا مدل های که از ارابه داریم بیانگر کارکرد باری برای این وسیله است. از آن جمله می توان به یک مدل مفرغی ارابه اشاره کرد که مربوط به دوره سلسله های قدیم در بین النهرین است و از معبد شارا در تل عقرب بدست آمده است. این مدل، بیانگر یک ارابه تک سرنشین است که توسط چهار قاطر کشیده می شود. در مورد ویژگی های فنی این ارابه در ادامه بیشتر توضیح داده می شود.(تصویر 1)
در دوره دوم سلسله های قدیم در بین النهرین نمونه دیگری از این ارابه را می بینیم که تا حد زیادی متفاوت با نوع قبلی است. در این جا ارابه شامل چهار چرخ و دو سرنشین است و به نظر کمی پیچیده تر شده است. در دوره آشور جدید نیز این نوع ارابه ها متنوع و متفاوت می شوند. بر روی نقش برجسته ای از کاخ شمالی تیگلات پیلسر سوم در نمرود داغ در جایی که غنایم بدست آمده از یک شهر شکست خورده و کوچ دادن ساکنان آن به تصویر کشیده شده است، تصویر دو نمونه متفاوت ارابه باری را می بینیم که در نخستین ارابه (از سمت راست) تصویر ارابه ای را می بینیم که به نظر می رسد ارابه ای جهت حمل بار بوده که در این زمان بنا بر ضرورت جهت حمل و نقل افراد استفاده شده است. اما در دومین ارابه برمبنای آن چه از فرمش شناسایی می شود ارابه ای بوده که جهت حمل و نقل افراد از آن استفاده می شده است. ( تصویر 2)
2. سیر تحول ارابه:
در این فصل سعی خواهیم کرد که سیر تحول ارابه را به لحاظ تیپولوژی از قدیمی ترین دوران تا ابتدای دوره هخامنشی مورد بررسی قرار دهیم. به منظور این که این فصل از یک روند منطقی برخوردار باشد، بر مبنای شواهدی که از ارابه در نقاط مختلف و زمان های متفاوت بدست آورده ایم، ارابه و سیر تحول آن را در میان اقوام و دوره های مختلف مورد بررسی قرار می دهیم.
1-2 سلسله های قدیم بین النهرین: از این دوره سه اثر که بیانگر ویژگی های ارابه های این دوره است را معرفی می کنیم.
1-1-2 دوره اول: نخستین نمونه مربوط به مدل مفرغی یک ارابه به ارتفاع 2/7 سانتیمتر است که از معبد شارا در تل عقرب در دوره نخست سلسله های قدیم بدست آمده است.(مجیدزاده، 1380: 41) این ارابه توسط چهار الاغ کشیده می شود. چرخهای آن تا حد ممکن سبک ساخته شده و هدایت این چهار حیوان به کمک افسارهایی صورت می گیرد که از لگام عبور کرده و در اختیار راکب قرار گرفته است. چرخ ارابه توپر است و آن گونه که به نظر می رسد این ارابه از نوع تک سرنشین است. مال بند این ارابه به صورت مستقیم از بالای محور چرخ ها به حیوانات متصل می شود. نکته جالب در این ارابه برآمدگی است که در مقابل راکب ایجاد شده و افسار الاغ ها از طریق این برآمدگی در اختیار راننده قرار می گیرد. منطقی می رسد که چرخ های این ارابه در مدل واقعی چوبی بوده باشد. چرا که چرخ مفرغی بسیار سنگین می شود و از طرفی دیگر مقدار بسیار زیادی مفرغ برای ساخت آن لازم است که تهیه آن در آن زمان هم مشکل بوده و هم مقرون به صرفه نبوده است.(تصویر 1)
2-1-2 دوره دوم: از دوره دوم سلسله های قدیم نمونه ارابه ای بر روی پلاک وقفی از سنگ آهک داریم که از اور بدست آمده و مربوط به دوره دوم این سلسله می باشد.(مجیدزاده، 1380: 52)در این نمونه نیز چرخ ارابه توپر است ولی نحوه ساخت آن به صورت سه تکه است. در مورد علت ساخت سه تکه چرخ ها این گونه اظها داشته اند که چون یافتن چوبی به قطر چرخ ارابه در بین النهرین مشکل بوده است، چرخ های ارابه به صورت سه تکه ساخته شده است.(فرشاد،1362 : 91) این ارابه نیز توسط چهار حیوان کشیده می شود که نوع آن چندان مشخص نیست. علی رغم شباهت زیادیاین ارابه با ارابه مدل مفرغی تل شارا، یک تفاوت عمده با آن دارد و آن این که مال بند ارابه با یک قوس حدوداً 90 درجه ای به گردن حیوان کشنده متصل می شود. بر روی این ارابه که تک سرنشین است، تزیینات زیادی ایجاد شده و به نظر می رسد این گونه ارابه ها مخصوص خدایان و یا پادشاهان ساخته می شده است.(تصویر 2)
3-1-2 دوره سوم: با ورود به دوره سوم سلسله های قدیم، با نوع جدیدی از ارابه مواجه می شویم. نمونه این دوره که بر روی جعبه تزیینی معروف به “استاندارد اور” که اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود، دیده شده است.(مجید زاده، 1380: 56) این نوع جدید ارابه که چهار چرخ دارد، بر روی دو محور قرار می گیرد. بر محور جلویی این ارابه برآمدگی دیده می شود که کارایی آن چندان معلوم نیست. بر محور عقب ارابه نیز محل قرارگیری سرنشین مشخص شده است. نکته ای که در این ارابه جدید به نظر می رسد دو سرنشین بودن ارابه است. به نظر می رسد با افزایش چرخ ها از قطر آن ها کاسته شده است. همچنین چرخ ها یک تکه ساخته نشده بلکه از دو قسمت مجزا تشکیل شده و سپس توسط بست هایی به یکدیگر و محور متصل شده اند. شباهتی که میان این ارابه با دو نمونه قبلی می توان ذکر کرد این که در جلوی این ارابه نیز یک برآمدگی وجود دارد که افسار حیوان از طریق آن در اختیار راکب قرار می گیرد. این ارابه نیز توسط چهار قاطر کشیده می شود.(تصویر 5)
به طور کلی آن چه در مورد ارابه های سلسله های قدیم در بین النهرین می توان ذکر کرد این است که ارابه ها یک سیر تکاملی را در این دوره طی کردند. در تمام این دوره ارابه ها، دارای چرخ های توپر بودند و مهمترین استفاده ای که از ارابه می شده در مراسم مذهبی و تشریفاتی برای خدایان و پادشاهان بوده است. در طی دوره ای دوم و سوم سلسله های قدیم چرخ ها توپر بودند ولی دیگر به صورت یک تکه ساخته نمی شدند و این تحولی است که در ساخت چرخ ها بوجود آمده است.
2-2 دوران اکد در بین النهرین: از این دوره شواهدی از نقش ارابه بر روی دو مهر استوانه ای این دوره داریم که هرچند به صورت مسبک و انتزاعی به تصویر کشیده شده اند ولی از برخی جهات قابل بحث هستند. در این زمان نیز ارابه به صورت چهار چرخ و توپر ترسیم شده است. ارابه دارای دو سرنشین است که یک نفر بر روی یک صندلی و دیگری بر روی سکویی پشت صندلی و چسبیده به محور عقب ارابه قرار گرفته است. مال بند در این جا با یک قوس تقریباً 90 درجه از محور چرخ به حیوان کشنده که در این جا موجودی تخیلی است وصل می شود. در تصویر 4 اگر چه مشخصات ارابه چندان معلوم نیست ولی چهار چرخه بودن و توپر بودن چرخ های ارابه مشخص است. به طور کلی به نظر می رسد در دوره اکد ارابه ها به نسبت اواخر دوره سلسله های قدیم، تغییر چندانی نکرده و ادامه همان روند است.(تصویر 3 و 4)
3-2 دوران آشور میانی در بین النهرین: در این دوره نیز شواهدی از کاربرد ارابه موجود می باشد. بر روی مهری از این دوره که مربوط به اواخر هزاره سوم ق.م است نقش یک ارابه حک شده است.(مجیدزاده، 1380: 76) این ارابه در یک صحنه شکار حیوانات ترسیم شده است. چرخ این ارابه از نوع شش پره بوده و بر روی محور آن اتاقک سبکی با دو سرنشین نشان داده شده که بر دیواره بیرونی آن تیردانی قرار گرفته است. این نمونه بعد از دوره سلسله های قدیم تحولی در ساخت ارابه را نشان می دهد که اتفاق افتاده است. طبیعتاً بخشی از این سیر تحول در دوره آشور قدیم اتفاق افتاده است که با توجه به این که در این جا نمونه قابل ارائه ای از این دوره در اختیار نداریم، نمی توان در مورد آن چندان بحث نمود. (طرح 1)
4-2 آشور جدید: شاید بتوان گفت که بیشترین اطلاعات موجود در مورد ارابه های قبل از هخامنشی را از آشور جدید داریم. به واسطه شرحی که پادشاهان آشور از لشکرکشی های خود به صورت نقش برجسته باقی گذاشته اند، با ارابه های آشوری آشنا می شویم. در میان این نقوش با ارابه های اقوام دیگر نیز می توان آشنا شد.
1-4-2 آشورنصیرپال دوم(859-883 ق.م): در میان نقوش برجسته کاخ شمال غربی آشورنصیرپال دوم در نمرود ارابه های آشوری دیده می شود. ارابه های آشوری در این نقوش در دوگروه صحنه ترسیم شده اند: الف) نقوش جنگی ب) نقوش مربوط به شکار
در میان هر دو گروه نقش، ارابه ها به لحاظ فنی دارای ساختاری مشابه هستند. در تمامی این نقوش ارابه ها از نوع دوچرخ و دارای شش پره هستند. نحوه ایجاد چرخ بر اساس آن چه از نقوش برداشت می شود، بدین گونه بوده است که یک حلقه مرکزی شش جانبه را در مرکز چرخ قرار می دادند و هر یک از پره های چرخ درون یکی از این پره ها قرار می گرفت، سر دیگر این پره ها به حلقه بیرونی چرخ متصل می شد. با توجه به فشاری که به حلقه مرکزی وارد می شده، احتمالاً این حلقه از جنسی فلزی ساخته می شده و با توجه به ضرورت سبک بودن چرخ، حلقه بیرونی و پره ها از جنس چوب بوده اند. از محور چرخ میله ای به صورت مستقیم در جهت جلو نصب می شد و اتاقک بر روی این میله و محور چرخ ها قرار می گرفت. سپس میله ای دیگر که احتمالاً جنس آن چوب بوده با انحنایی تقریباً 45 درجه به این میله مستقیم بسته می شود و تشکیل مالبند را می دهد. این ارابه ها دو سرنشینه هستند و افراد سوار بر آن به صورت ایستاده قرار می گیرند و معمولاً توسط دو اسب کشیده می شوند. اما در یکی از نقوش همین کاخ دو ارابه سه اسبی متعلق به آشور را نیز می بینیم در حالی که سومین ارابه ترسیم شده به دشمن تعلق دارد.(مجیدزاده، 1380: 181)(تصویر 7) ارابه دشمن برخلاف ارابه های آشوری که چرخ شش پره دارد، دارای چرخ هشت پره است. این هشت پره بودن می تواند بیانگر پیشرفته تر بودن این نوع ارابه ها باشد ولی با توجه به مشخص نبودن نام دشمن، چندان نمی توان در مورد این ارابه سخن گفت. از طرفی امکان دارد آشوریان در این زمان نیز از چرخ های هشت پره نیز استفاده می کرده اند ولی در میان نقوش برجسته آشورنصیرپال چیزی از آن مشاهده نمی کنیم.(تصویر 8)
2-4-2 سلمانصر(824-858 ق.م): در ساحل دریاچه وان و بر روی روکش مفرغی دروازه بالاوات(عرض 27 سانتیمتر) از ویرانه های شهر ایگمور و بر روی تپه شهر بالاوات، تصویر ارابه های آشوری در زمان سلمانصر به تصویر کشیده شده است.(پیتروفسکی& خطیب شهیدی، 1383: 319) نقوش این دروازه در دوازده ردیف به ارتفاع 6/1 متر ترسیم شده است. تقریباً در بیشتر ردیف ها نقش ارابه را شاهد هستیم. ارابه های منقوش در این دروازه تا حد زیادی شبیه ارابه های زمان آشور نصیرپال دوم هستند. چرخ ارابه از نوع شش پره است و مال بند با انحنایی به حیوان متصل می شود. با توجه به ارتفاعی که قوس مال بند گرفته، می توان گفت که مال بند در ارتفاع بالاتری به بدن اسب بسته می شده است. تفاوت دیگری که میان این ارابه با ارابه های آشورنصیرپال مشاهده می شود این است که به نظر می رسد اتاقک ارابه کمی بزرگتر ساخته شده و از طرفی نحوه قرار گیری تیردان بر دیواره اتاقک ارابه متفاوت با دوره قبل است. اما مهمترین تغییری که مشاهده می شود، سرپیکره یک شیر است که در پشت ارابه نصب شده است.از طرفی ارابه ها بر خلاف زمان آشور نصیرپال که به سه اسب متصل می شد، اکنون می بینیم که به دو اسب متصل شده است.این امر می تواند حاکی از دو موضوع باشد: نخست این که ممکن است اسب های  قدرتمندتری به ارابه متصل شده باشند و دومین موضوع شاید این باشد که از وزن ارابه ها کاسته شده است. آن گونه که در تصاویر مشخص است در این دوره از قطر حلقه خارجی چرخ ارابه کاسته شده است که می تواند در سبک سازی وزن ارابه مؤثر بوده باشد.(تصویر 9)
3-4-2 تیگلات پیلسر سوم: بر نقوش برجسته کاخ شمالی تیگلات پیلسرسوم در نمرود داغ تصاویری از ارابه شاهد هستیم. این ارابه ها اگر چه ارابه هایی هستند که به غنیمت گرفته شده اند و بیانگر ارابه های آشوری نیستند ولی به لحاظ فنی و ساختاری جالب توجه هستند. علاوه بر این بیانگر ارابه های مورد استفاده مردم عادی است. در این تصویر دو ارابه را می بینیم که ساختاری متفاوت دارند. در ارابه نخست(از سمت چپ) ارابه ای را می بینیم که سه نفر بر آن سوار هستند و توسط دو گاو کشیده می شود. چرخ های آن از نوع هشت پره است و بر روی محور آن فضای مکعبی شکل جالبی با دیواره های کوتاه دیده می شود. بیشتر به نظر می رسد که این ارابه متعلق به خانواده ای کشاورز بوده که برای حمل و نقل محصولات کشاورزی از آن استفاده می کرده اند. محور بزرگ ارابه نیز می تواند بیانگر این موضوع باشد؛ چرا که جهت حمل بار زیاد و تحمل وزن زیاد ساخته شده است. دومین مالبند این ارابه به صورت مستقیم و در راستای اتاقک ارابه به دو گاو متصل می شود.اما دومین ارابه با ارابه نخست متفاوت است. و در کل این دو ارابه می تواند متعلق به افراد متوسط یک جامعه در این زمان باشد.(تصویر 10)
4-4-2 سارگون دوم: از این دوره نمونه چندان قابل توجهی از ارابه باقی نمانده است ولی در این جا به یک نمونه شاخص که از این دوره باقی مانده است اشاره می کنیم. در نقش برجسته سارگون دوم در کاخ خورس آباد خدمتکاران را در حال حمل صندلی پادشاه که به صورت ارابه ای است می بینیم. این ارابه فاقد حیوانی برای کشیدن آن است و به نظر می رسد یک ارابه تزیینی و سلطنتی بوده که توسط خدمتکاران حمل می شده است. در این ارابه تحولی در ساخت چرخ ارابه دیده می شود. در این جا برخلاف گذشته که پره ها درون حلقه مرکزی قرار می گرفتند، حلقه مرکزی و پره ها به صورت یک رینگ به هم متصل هستند و احتمالاً یکپارچه ساخته شده اند و حلقه بیرونی ارابه توسط بست هایی به این رینگ متصل شده است. این شیوه ساخت از این زمان به بعد در ساخت ارابه های آشوری دیده می شود.(تصویر 11)
5-4-2 آشوربانیپال(668-627 ق.م): در میان نقوش برجسته کاخ شمالی آشوربانیپال، تصاویر ارابه های زیادی نقش شده است که بیشتر آن ها مربوط به جنگ با ایلامیان است. اما در میان یکی از نقوش تصویر یک ارابه آشوری ترسیم شده است. در این نقش، شاه در حال شکار شیر در ارابه ای ترسیم شده است که در نوع خود جالب است. (تصویر 12)چرخ ارابه از نوع هشت پره است و نحوه ساخت چرخ به گونه ای است که ارابه سلطنتی سارگون دوم ساخته شده بود. یعنی پره ها و حلقه مرکزی به صورت یک رینگ ساخته شده و سپس حلقه بیرونی به این رینگ توسط چهار بست چفت شده است. اما نکته جدیدی که در این ارابه دیده می شود وجود دندانه و آج بر روی حلقه بیرونی چرخ است. این آج موجب می شود که در مسیرهای سنگ لاخی چرخ بتواند راحت تر حرکت کند. اتاقک این ارابه دارای تزییناتی است و چهار نفر بر آن سوار هستند. مال بند نیز با انحنایی از انتهای کف اتاقک ارابه به حیوان متصل می شود که این نیز در نوع خود جالب توجه است. بر حلقه مرکزی چرخ ارابه نقش یک گل نیلوفر دیده می شود که این با توجه به سلطنتی بودن ارابه قابل توجیه است.
6-4-2 سناخریب(704-681 ق.م): در کاخ جنوب غربی سناخریب در نینوا، در صحنه ای که حرکت اسرای شهر شکست خورده لاکیش، نشان داده شده نیز با تصاویری از ارابه رو به رو هستیم. برخی از ارابه ها که در آن ها بارها و غنایم به همراه زن و بچه سوار هستند، احتمالاً ارابه های لاکیشی هستند. این ارابه ها هشت پره هستند و اتاقک ارابه بزرگ است به طوری که از دو سمت محور چرخ بیرون زده است. مالبند به صورت اریب به دو گاو متصل شده است.(تصویر 6)
اما ارابه دیگر که احتمالاً ارابه شاه (سناخریب) است و بیانگر سبک ارابه های آشوری در این زمان است متفاوت است. چرخ این ارابه نیز هشت پره است ولی ابعاد چرخ بزرگتر از گذشته شده است. انتهای اتاقک ارابه بر روی محور چرخ قرار گرفته است. اتاقک ارابه دارای تزییناتی است و افسار بعد از گذشتن از حلقه ای در پشت گردن اسب به برآمدگی جلوی اتاقک ارابه منتهی می شود. این افزایش ابعاد چرخ ها شاید تحت تأثیر ارابه های ایلامی باشد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
به طور کلی ارابه های آشوری در طی زمان یک روند تحولی را پشت سرگذاشته اند و اوج این تحولات را شاید بتوان در ارابه آشوربانیپال ببینیم.
5-2 ارابه های اورارتو: در متون اورارتویی در مورد سواره نظام و ارابه های جنگی صحبت شده است ولی به لحاظ تصویرنگاری فقط در اواخر دوره اورارتویی این مسئله دیده می شود. نقش سوارکاران و ارابه ها بر روی کلاه خودهای مفرغی و تیردان های بدست آمده از کارمیربلور دیده می شود(پیتروفسکی & خطیب شهیدی، 1383: 128)در این جا به شرح چند اثر اورارتویی که بر روی آن نقش ارابه ترسیم شده است می پردازیم.
1-5-2 کلاه خود مفرغی آرگیشتی اول: این کلاه خود از کارمیربلور بدست آمده و اکنون در موزه تاریخی ارمنستان نگهداری می شود. بر روی این کلاه خود دو نقش دیده می شود: الف) درخت مقدس  ب) ارابه جنگی (پیتروفسکی & خطیب شهیدی، 1383: تصویر38) در این ارابه اگر چه در نشان دادن جزییات آن دقت نشده است اما برخی مشخصات آن قابل ذکر است. چرخ های این ارابه شش پره است و انتهای اتاقک ارابه بر روی محور چرخ ها قرار گرفته است.دو نفر بر آن به صورت ایستاده سوار هستند و انتهای اتاقک ارابه نیز میله ای برافراشته قرار گرفته است. مالبند از انتهای اتاقک با انحنایی به دو اسب بسته می شود. افسار دو اسب از لگام در دستان ارابه ران و سپس به انتهای فوقانی اتاقک ارابه متصل می شود. در انتهای اتاقک یک دستگیره دیده می شود که احتمالاً برای بالا رفتن از ارابه از آن استفاده می شده است.(تصویر 14و15)
2-5-2 تیردان مفرغی ساردوی: این تیردان از کارمیربلور بدست آمده و اکنون در موزه آرمیتاژ نگهداری می شود. در یک سمت این تیردان و در دو ردیف نقش ارابه ترسیم شده است. تعداد پره های چرخ این ارابه مشخص نیست ولی به نظر می رسد از نوع شش پره است. انتهای اتاقک این ارابه نیز بر روی محور چرخ قرار گرفته است و مالبند با انحنایی تقریباً 45 درجه به دو اسب متصل می شود. افسار نیز از لگام و سپس حلقه ای در پشت گردن اسب می گذرد و ابتدا در دستان ارابه ران و بعد به انتهای فوقانی اتاقک ارابه متصل می شود. بر روی دیواره اتاقک ارابه ساز و برگ جنگی از جمله تیردان دیده می شود. در انتهای این ارابه نیز میله ای برافراشته وجود دارد.(تصویر 13)
3-5-2 زره(خفتان) آرگیشتی: اثر دیگری که از آرگیشتی بر روی آن تصویر ارابه آمده است، نیمی از یک خفتان است که کتیبه ای به تاریخ 783 ق.م دارد.( http:.armeniaguide.com)مهمترین تغییری که در این ارابه به نسبت دو ارابه قبلی دیده می شود، هشت پره شدن چرخ های ارابه است. انتهای اتاقک این ارابه روی محور چرخ ها قرار گرفته است و مالبند نیز همانند قبل با انحنایی از قسمت تحتانی اتاقک به دو اسب متصل می شود. نحوه بسته شدن افسار همانند قبل است و در انتهای اتاقک ارابه همچنان میله ای برافراشته دیده می شود که به نظر می رسد پارچه ای به عنوان پرچم به آن وصل می شده است.ضخامت حلقه بیرونی چرخ ها علی رغم هشت پره شدن همچنان زیاد است.(تصویر 16)
به طور کلی ارابه های اورارتویی شباهت زیادی به ارابه های آشوری دارند و همان سیرتکاملی که در ارابه های آشوری مشاهده کردیم در این ارابه ها نیز قابل مشاهده است. این شباهت را می توان در تعداد پره ها، نوع اتاقک ارابه، محل قرار گیری آن، نحوه اتصال افسار به حیوان، میله برافراشته انتهای اتاقک و … خلاصه کرد. بنابر این و به نظر نگارنده ارابه های اورارتویی تحت تأثیر ارابه های آشوری ساخته شده اند.
6-2 ارابه های هیتیت جدید: هیتیت جدید نیز یکی ازحکومت ها و قدرت هایی است که تقریباً همزمان با آشور و اورارتو در این منطقه حضور دارد. از این دوره نیز مدارکی از حضور ارابه داریم که این مدارک مربوط به نقوش دو استل یا لوح است که از دو محوطه “ساکچه گوزو” و “زینجیرلی” در ترکیه کنونی بدست آمده است.
1-6-2 زینجیرلی (Zincirli): محوطه زینجیرلی یکی از شهرهای مهم پادشاهی هیتیت جدید در بین سده های 10 تا 7 ق.م بوده است.در دروازه بیرونی دژ این محوطه تصویر یک ارابه با یک راکب و یک سرنشین نقش شده است. (http://Hittite Monuments.com)
این ارابه دارای چرخ هایی با شش پره است. اتاقک آن در مرکز محور چرخ ها قرار گرفته است. راکب به صورت نشسته و تیرانداز به صورت ایستاده بر روی ارابه قرار گرفته اند. افسار حیوان از لگام با گذشتن از حلقه ای در دست راکب و سپس به اتاقک ارابه متصل می شود. در انتهای اتاقک نیز نیزه ای به صورت برافراشته دیده می شود. چرخ ارابه نسبتاً کوچک است و قطر حلقه مرکزی آن به نسبت زیاد است. در پشت ارابه سر یک حیوان که احتمالاً شیر است دیده می شود. این سر شیر را علاوه بر این جا در نمونه ارابه “ساکچه گوزو” و همچنین در ارابه های زمان سلمانسر بر روی دروازه بالاوات نیز می بینیم. (تصویر 18)
2-6-2 ساکچه گوزو (Sakçagözü): در این محوطه تندیسی با نقش ارابه یافت شده است که اکنون در موزه تمدن های آناتولیا نگهداری می شود. این ارابه دارای چرخ هایی با هشت پره است. برخلاف ارابه قبلی هیتیت در زینجیرلی، انتهای اتاقک ارابه در این جا بر روی محور قرار گرفته است. افسار اسب از لگام و دو طرف دهانه اسب و با عبور از حلقه ای در دست راکب و سپس به اتاق ارابه متصل می شود. بر بدنه بیرونی اتاقک ارابه یک تیردان و یک نیزه قرار گرفته است. نحوه اتصال مالبند به ارابه چندان مشخص نیست ولی به نظر می رسد با انحنایی به حیوان متصل شده باشد. (http://Hittite Monuments.com) (تصویر 17)
بنابر آن چه ذکر شد این دو ارابه می توان بیانگر ارابه های هیتیت جدید باشد. همان گونه مشاهده شد دو نمونه نسبتاً متفاوت از ارابه های هیتیت در این جا وجود دارد. در ارتباط با سر شیری که در پشت ارابه های هیتیت و ارابه های آشوری در دروازه بالاوات می بینیم، می توان تأثیر هیتیت بر آشور را دنبال کرد. این مسئله خصوصاً به این دلیل قابل بررسی است که در زمان آشور نصیرپال، آشور، هیتیت های جدید ساکن شمال سوریه و بین النهرین را شکست می دهد(مجیدزاده، 1380: 180) که این خود می تواند عاملی برای نفوذ و گسترش هنر هیتیت در زمان سلمانسر سوم در آشور باشد. البته این تأثیر پذیری بیشتر در این جا به لحاظ هنری بوده است ولی امکان آن هست که از نظر ساختاری و فنی نیز آشوریان در ساخت ارابه از هیتیت تأثیراتی پذیرفته باشند.
7-2 ارابه های ایلامی: از دو دوره ایلام میانه و ایلام قدیم در این جا شواهدی از ارابه ارائه می کنیم که تا حدی در شناسایی ارابه های این اقوام به ما کمک می کند
1-7-2 ایلام میانه(1100-1500 ق.م): از این دوره یک چرخ ارابه در حفریات معبد چغازنبیل شوش بدست آمده که تاریخ 1250 را برای آن ذکر کرده اند.(محمد پناه، 1386: 33) این چرخ شامل دوازده پره است و از یک حلقه مرکزی و پره هایی متصل به آن تشکیل شده است. حلقه بیرونی این چرخ درواقع از شش تکه مجزا تشکیل شده است که هر تکه مکمل دو پره از چرخ است. این حلقه بیرونی جنسی از چوب دارد. این چرخ اگرچه تنها بخشی از یک ارابه بوده است ولی ساختار آن به لحاظ فنی بیانگر پیشرفته بودن ارابه های ایلامی در این دوره است. امری که در دوره های بعد نیز مصداق آن را خواهیم دید.(تصویر 19)
2-7-2 ایلام جدید(539-1000 ق.م): مهمترین منبع اطلاعاتی ما در ارتباط با ارابه های ایلامی در این دوره نقوش برجسته آشوربانیپال است. در واقع به جز نرم افزار شخصی، تنها وسیله مورد استفاده ایلامیان ارابه های آنان بوده است که پشت و جلو آن باز و معمولاً توسط قاطر، اسب و گاو کشیده می شده است.(پاتس، 1385: 434)
در یکی از نقوش برجسته کاخ آشوربانیپال در نینوا، در صحنه ای که فرار ایلامیان ترسیم شده، تصویر سه ارابه ایلامی در سه ردیف به تصویر کشیده شده است. مهمترین وجه مشخصه این ارابه ها که آن ها را از ارابه های آشوری متمایز می کند، چرخ های آن است. این چرخ ها دوازده پره هستند و ابعاد و قطر آن ها بزرگتر از چرخ های آشوری است.(تصویر 20) نحوه ساخت این چرخ ها بدین گونه بوده است که بعد از ساخت پره ها و حلقه مرکزی، این بخش چرخ که قبلاً تحت عنوان رینگ معرفی شد، با بست هایی به حلقه بیرونی متصل می شود. این ارابه ها به لحاظ تعداد سرنشین چهار نفره هستند و با توجه به افزایش قطر چرخ ها، محور آن نیز بالاتر آمده و محل قرار گیری راکب و سرنشین که به نظر می رسد بر روی یک صندلی قرار می گرفته اند در ارتفاع بالاتری بوده است. مال بند نیز با انحنایی بسیار کم و تقریباً به طور مستقیم از بالای محور چرخ به حیوان کشنده متصل می شود. این حیوانات لگام دارند ولی فاقد افسار هستند. در بالای سر اسبها شیئ شبیه تازیانه دیده می شود که یک سر آن در دست راکب است که احتمالاً کار هدایت حیوانات کشنده توسط آن انجام می گرفته است.
در صحنه ای دیگر از نقوش برجسته این کاخ، در حالی که ایلامیان در حال انتقال از شهر خودشان نشان داده شده اند نیز نقش ارابه را مشاهده می کنیم. در ردیف بالا ارابه ای با چرخ های هشت پره و در پایین با چرخ هایی شانزده پره دیده می شود. در این جا نیز چرخ ها بزرگ و مالبند با انحنای کمی به حیوان متصل شده است.(تصویر 21)
به طور کلی ارابه های ایلامی ساختار بسیار متفاوتی با ارابه های همزمان خود در آشور دارند. مهمترین مشخصه این ارابه ها ابعاد بزرگ چرخ ها و کثرت پره های آن است که بین هشت تا شانزده عدد متفاوت است. این چرخ های بزرگ سبب می شود تا محور چرخ نیز در ارتفاع بالاتری از سطح زمین قرار بگیرد و مالبند برای اتصال به حیوان نیاز به انحنای زیادی نداشته باشد. محل قرار گیری راکب و سرنشین در این ارابه دارای صندلی است و از چهار طرف باز است. براساس خصوصیات ذکر شده به نظر می رسد این ارابه ها نمی تواند ارابه های جنگی ایلامی باشد و ارابه هایی هستند که وسیله ای جهت حمل و نقل افراد بوده اند. این ارابه ها احتمالاً تأثیر چندانی در ارابه های آشوری و اورارتویی نداشته اند و بیشتر توسط خود ایلامی ها مورد استفاده قرار می گرفته است.
8-2 ارابه های حسنلو: تپه حسنلو در دشت سلدوز در جنوب غربی دریاچه ارومیه در استان آذربایجان غربی قرار گرفته است.(دایسون& ویت، 1386: 6)در این محوطه نیز با برخی آثار و شواهد ارابه رو به رو هستیم که بیشتر به صورت نقوش موضوعی و تزیینی بر روی آثار مکشوفه از این محوطه دیده می شود که در زیر به شرح چند نمونه از آن ها می پردازیم.
1-8-2 جام زرین (سده 9 ق.م): در قسمت فوقانی این جام تصویر سه ارابه ترسیم شده است که ساختاری نسبتاً مشابه دارند. ارابه نخست که منتسب به خدای طوفان است توسط گاو نر و دو ارابه پشت سر این ارابه که منتسب به خدای خورشید و ماه هستند توسط دو حیوان از خانواده اسب(احتمالاً قاطر) کشیده می شوند.(دایسون & ویت، 1386: 189) به لحاظ ویژگی های فنی این این ارابه ها دارای چرخ هایی شش پره هستند. اتاقک ارابه بسیار کوچک  و شامل یک سرنشین است. این اتاقک از پشت باز و از جلو با دیواره ای که تقریباً تا زانوی راکب بالا می آید پوشیده شده است. مالبند به صورت با انحنایی نسبتاً زیاد به حیوان متصل می شود. افسار از دو طرف لگام و با عبور از حلقه ای به انتهای قسمت فوقانی اتاقک ارابه متصل شده است. گیرشمن معتقد است که این جام را هنرمندان محلی برای پادشاهان مانا ساخته اند.(گیرشمن،1371: 29) اما برخی دیگر آن را تحت تأثیر سبک هوری می دانند.(دایسون & ویت، 1386: 198) (تصویر 22)
2-8-2 ساغر نقره ای: ارابه ای که بر روی این ساغر نقش بسته، ساختاری متفاوت با ارابه های جام زرین حسنلو دارد. چرخ های این ارابه شش پره است و اتاقک ارابه به صورت مکعبی بر روی محور ارابه قرار گرفته است و بر روی آن تزییناتی ایجاد کرده اند. بر روی این ارابه دو نفر سوار هستند که یک نفر به عنوان راکب و دیگری به عنوان جنگجو در حال تیراندازی است. مالبند ارابه نیز متفاوت است. این مالبند در راستای کف اتاقک ارابه به صورت مستقیم کمی بیرون آمده سپس با انحنایی تقریباً 45 درجه به حیوان کشنده متصل شده است. بر روی بدنه بیرونی اتاقک ارابه نیز دو تیردان دیده می شود. بر مبنای آن چه ذکر شد در این ارابه چند مورد شباهت با ارابه های اوایل آشورجدید دیده می شود که عبارتند از: تعداد پره های چرخ ارابه، شیوه اتصال مالبند به حیوان، دو تیردان که به صورت ضربدری بر دیواره اتاقک ارابه قرار گرفته اند.(تصویر 25)
3-8-2 اثر مهر سبک محلی : این اثر مهر از میان آوارهای طبقه دوم در انتهای شرقی اتاق شش ساختمان سوخته دوم حسنلو بدست آمده است. در این اثر مهر تصاویری در دو ردیف حک شده اند که در ردیف پایینی آن نقش دو ارابه دیده می شود. این ارابه ها دارای چرخ هایی با پنج پره هستند.(مارکوس، 1387: 161) این نقوش هرجند تا حد زیادی مسبک و انتزاعی هستند ولی می تواند بیانگر نمونه ای از ارابه ای محلی حسنلو نیز باشد.(تصویر 23)
4-8-2پلاک عاجی:  بر روی این پلاک، سربازان سواره با نیزه و ارابه دیده می شوند که در حال عبور از روی اجساد دشمن هستند.( دایسون & ویت، 1386: 75) مشخصات این ارابه چندان مشخص نیست اما به نظر می رسد که دارای شش پره است و اتاقک ارابه نیز بر روی محور ارابه قرار گرفته است. اما باقی جزئیات این ارابه مشخص نیست.(تصویر 24)
5-8-2 بقایای ارابه در لایه IVB: شواهدی از بقایای زغالین ارابه در لایه IVB حسنلو بدست آمده که با توجه به این که شدیداً متلاشی شده است نمی توان شکل و ساختار آن را بازسازی کرد با این حال می توان گفت که این ارابه احتمالاً بسیار کوچک بوده و چرخ هایی با شش پره داشته که قطر آن به حدود 90 تا 95 سانتیمتر می رسیده است. هیچ گونه قطعه فلزی نیز در ارتباط با این ارابه یافت نشده است.(دایسون & ویت،1386: 83) بر این اساس می توان گفت که این ارابه تماماً چوبی بوده است و شاید بتوان گفت چیزی شبیه ارابه ای که بر روی ساغر نقره ای نقش شده بود باشد.
آن گونه که ذکر آن رفت در حسنلو حداقل دو نوع متفاوت ارابه را می بینیم. یک نوع شامل ارابه های تک سرنشین است که این نوع بیشتر در مراسم مذهبی و در ارتباط با خدایان و پادشاهان مورد استفاده قرار می گرفته است. نوع دیگر نیز که دارای دو سرنشین بود در صحنه های جنگ و شکار مورد استفاده قرار گرفته است.
در ارتباط با گنجینه حسنلو مباحث زیادی مطرح است برخی آن را متعلق به ماننا می دانند(گیرشمن، 1371: 27) و برخی تأثیر سبک هوری را در آن دخیل می دانند. .(دایسون & ویت، 1386: 198) ولی به نظر می رسد در ارتباط با ارابه های منقوش بر این آثار، آشوریان تأثیراتی را بر حسنلو گذاشته و امکان دارد تأثیراتی را نیز پذیرفته باشند.
9-2 ارابه های مصری: آثار و تصاویر زیادی در ارتباط با ارابه در مصر باقی مانده است. از آن جمله می توان به تصاویری که در معابد “آموس”(Ahmose) در “آبیدوس”(Spalinger,2005: 12)(Abydos) و “آمن هوتپ هوی”(Amenhotep Huy) و “توتانخامن”(Tutankhamen) اشاره کرد.(Smith,1998:47)
قدیمی ترین ارابه ای که به صورت سالم در مصر یافته شده، در سال 1829 .م در آرامگاهی که هنوز مشخص نشده متعلق به کیست یافت شده است.این ارابه اکنون در موزه باستان شناسی فلورانس در ایتالیا نگهداری می شود. (Littauer & Crouwel 1985:13). (تصویر26) این ارابه دارای دو چرخ با چهار پره است و به نظر می رسد که  جزو قدیمی ترین ارابه های ساخته شده در مصر باشد چرا که این ارابه دارای چرخ هایی با چهار پره است در صورتی که بیشتر نمونه ها دارای شش پره و حتی هشت پره نیز هستند. البته شاید بتوان زمان آن را در حدود سلسله هجدهم در مصر دانست زیرا شواهد مکتوبی وجود دارد که در مصر در طول حکومت “آموس”، در آغاز سلسله هجدهم، از ارابه استفاده می شده است. در سمت چپ شرح آرامگاه “آموس”(پسر ایبن) (Eben)، یک فرمانده نظامی که تحت فرمان “فرعون آموس” و بعد از آن”تاتموس اول” ((Thutmose I بود، در شرح بیرون کردن هیکسوس(Hyksos)  به نام ارابه اشاره می کند(Pritchard 1958, p. 173).
“هیکسوس” ( نام سلسله ای از پادشاهان مصر)، که در بین سال های 1570 -1872 ق.م در تاریخ مصر ظاهر می شود(Brewer & Teeter 1999) ، شروع به تصرف نواحی دلتای شرقی می کند. اصطلاح “هیکسوس” از “hkhswt” گرفته شده که به حاکمان بیگانه سرزمین های آسیایی اشاره می کند.((http:// static.flickr.com
تصاویری از صحنه های جنگ در آرامگاه “آموس”(Ahmose) در “ابیدوس” ( Abydos) به لحاظ آرایش و تجهیزات نظامی شباهت زیادی با تصاویر آرامگاه “تاتموس” اول و دوم( Thutmoses I and II) دارد.(طرح 3) به طوری که احتمال می دهند صحنه های آرامگاه “تاتموس” دوم از تصاویر آرامگاه “آموس” تأثیر پذیرفته باشد. (Harvey,1998:36)
قدیمی ترین تصاویر از ارابه مربوط به تصاویر آرامگاه “آموس” است و شامل تصاویری از ارابه های سلسله “هیکسوس” می شوند. (Spanlinger 2005: 15)ارابه هایی که در این آرامگاه به تصویر کشیده شده است دارای دو چرخ با چهار پره هستند. این چرخ ها ظریف هستند و انتهای اتاقک ارابه بر روی محور چرخ قرار گرفته و قسمت پشت اتاقک دارای قوسی به بیرون است. مال بند به صورت میله ای مستقیم ار محور به اسب متصل شده است.(طرح 2)  این ارابه تا حدی شاید قابل مقایسه با ارابه موزه فلورانس باشد.
به طور کلی ارابه های مصری در مقایسه با ارابه های آشوری و اورارتویی، مقاومت کمتری دارند و ظریف تر هستند. این امر موجب آن می شود تا بتوانند با سرعت بیشتری حرکت کنند و به همین خاطر در جنگ و شکار وسیله ای کلیدی برای آن ها محسوب می شده است. ارابه های مصری سبکی نسبتاً مشخص دارند که مهمترین مشخصه آن سبکی و کم وزن بودن آن ها است. مالبند ارابه معمولاً به صورت مستقیم و گاهی با انحنای کمی به حیوان کشنده ارابه متصل می شود و در بیشتر مواقع این حیوان کشنده اسب است. برخی عقیده دارند که ارابه های مصری تحت تأثیر ارابه های آشوری است (Littauer and Crouwel; 2002)و بعضاً اظهار می شود که در مراحل نخستین مصریان ارابه و اسب را از لوانت وارد می کردند. (Littauer & Crouwel, 1985: 146)
بر اساس مقایسه ای که میان ارابه های مصری و آشوری می توان انجام داد، هیچ گونه شباهتی میان این دو نوع ارابه دیده نمی شود. در ارتباط با ارابه ای هیتیت و اورارتو نیز این مطلب می تواند صدق کند. چرا که ارابه ای مصری ارابه های سبکی هستند که نه در نوع چرخ ارابه و نه اتاقک آن هیچ شباهتی به ارابه های آسیایی ندارند. تنها نمونه قابل مقایسه با ارابه های مصری در ایران و بین النهرین، ارابه هایی هستند که بر روی جام حسنلو نقش شده اند. البته با توجه به این که انتساب این گنجینه به قومی خاص هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد نمی توان در مورد آن چندان اظهار نظر کرد. شاید بتوانیم بگوییم مصریان ایده ساخت ارابه را از بین النهرین کسب کرده اند و سپس بر اساس هنر خود و با توجه به امکانات زیست محیطی که داشتند ارابه هایی به این نوع ساخته اند.
3. ارابه های هخامنشی:
در این فصل به بررسی ارابه های هخامنشی می پردازیم. در این زمینه نیز با برخی نقوش در نقاط مختلف رو به رو هستیم که برخی از آن ها منسوب به هخامنشی هستند. در میان این نقوش برخی از ارابه ها متعلق به شاه هخامنشی و برخی در ایالات تحت فرمانروایی هخامنشیان یافت شده است. هر یک از این ارابه ها را به صورت مجزا و بر اساس محل پیدایی آن ها مورد مطالعه قرار می دهیم.
1-3 تخت جمشید: در تخت جمشید حداقل می توان تصویر چهار ارابه را  در میان نقوش برجسته کاخ آپادا دید. این ارابه ها را در دو گروه می توان طبقه بندی کرد.
1-1-3 ارابه های شاهی: در قسمت شمالی پلکان شرقی آپادانا، در دو ردیف پایین، اشراف زادگان و صاحب منصبان عالی رتبه و در قسمت بالا دو ارابه مجلل دیده می شود. نخستین ارابه را متعلق به شاه(تصویر 28) و دومین ارابه را متعلق به ولیعهد می دانند.(کوخ،1385 :150)(تصویر 27) این دو ارابه به لحاظ ساختاری و فنی کاملاً مشابه یکدیگر هستند و تفاوت آن ها تنها در نوع تزیینات انجام شده بر روی آن دو است. این ارابه ها دارای چرخ هایی با دوازده پره هستند. ضخامت پره ها نسبتاً کم و ظریف بوده و حلقه بیرونی چرخ دارای آج و دندانه های ریزی است. این فرم چرخ ها بسیار شبیه چرخ های امروزی است و احتمالاً بیشتر قسمت های آن فلزی بوده است. در قسمت مرکزی حلقه چرخ، تصویر انسانی دیده می شود که دست هایش را بر روی سینه قرار داده و قسمت تحتانی بدنش به خطی مستقیم منتهی می شود. اتاقک این ارابه بر روی محور قرار گرفته و دارای دو حاشیه تزیینی بر دیواره بیرونی اتاقک ارابه می باشد. در حاشیه بیرونی نقشی از تصویر شیران را می بینیم. در حاشیه درونی نیز طرحی از لوزی های متقاطع ترسیم شده است. مالبند این ارابه تقریباً به صورت مستقیم و با دو شاخه که با انحنای بسیار کمی از محور دو چرخ ارابه و زیر اتاقک آن به دو اسب بسته شده است. افسار اسب ها از لگام، با گذشتن از حلقه ای در پشت گردن اسب، به دست راکب و سپس به قسمت فوقانی اتاقک ارابه متصل می شود. همچنین دستگیره ای حلقه دار در لبه عقبی هر یک از ارابه ها تعبیه شده است و از آن بندی دولا آویخته شده که برای سهولت در بالا رفتن از ارابه استفاده می شده است.
این دو ارابه از جمله ارابه های هخامنشی است که در هخامنشی بودن آن شکی نیست و شاید بتوان آن ها را اوج هنر ارابه سازی در این دوره دانست و یک پایه مقایسه ای برای مطالعه ارابه های این دوره به حساب می آید.
2-1-3. ارابه های ملل تابعه: بر دیواره جنوبی پلکان شرقی، 23 گروه نمایندگی نقش شده اند که از میان آن ها دو هیئت حامل ارابه هستند. یکی از این هیئت ها منسوب به لیبی و دیگری لودیه است.(سلطان زاده، 1383: 38) )
لودیه: هیئت لودیه شامل شش نفر هستند و ارابه ای که به همراه می آورند کاملاً مشابه ارابه های شاهی است که توصیف آن بیان شد. تنها تفاوت این ارابه با ارابه های شاهی هخامنشی، در این است که فاقد تزیینات است. بر روی حلقه مرکزی این ارابه به مانند ارابه شاهی، نقش یک انسان که دست به سینه ایستاده و پاهایش به خطی عمود ختم شده نیز دیده می شود. این مسئله بسیار جالب توجه است زیرا این نقش را بر روی ارابه های هیئت لیبی نمی بینیم.(تصویر 29)
لیبی:این ارابه نیز تا حدی شبیه ارابه لودی ها است ولی با آن تفاوت هایی نیز دارد. این ارابه نیز توسط دو اسب کشیده می شود. تفاوت اصلی این ارابه با ارابه لودیه ها در فرم اتاقک ارابه است. همچنین اگرچه نقش مرکزی چرخ ارابه تا حد زیادی تخریب شده است ولی به نظر می رسد فاقد نقش آدمک ارابه لودیه و ارابه های شاهنشاهی هخانشی باشد.(طرح 30)
2-3. مهر داریوش:بر روی مهر داریوش که در معبد آمون و در مصر کشف شده است(محمدپناه،1386: 144) نقش ارابه هخامنشی دیده می شود. این ارابه دارای چرخ هایی هشت پره است. انتهای اتاقک ارابه نیز بر روی محور چرخ قرار گرفته است. (تصویر 30)چرخ ارابه به ظرافت  چرخ ارابه شاهی منقوش در پلکان آپادانا نیست و تعداد پره های آن نیز کمتر از آن است. حلقه بیرونی چرخ ارابه دارای آج یا دندانه هایی است که در ارابه شاهی تخت جمشید نیز بود. حیوانی که ارابه را می کشد خیلی کوچکتر از ارابه است. اگر ظرافت کمتر این ارابه را در نتیجه محدودیت های ایجاد نقش بر روی یک مهر استوانه ای بدانیم می توان بین این ارابه با ارابه های تخت جمشید شباهتی برقرار کرد که در برخی جزییات با هم متفاوت هستند. در واقع این دو نمونه ارابه بیانگر نوع ارابه های شاهی هخامنشی هستند.
3-3. تومولوس آفیون: در نزدیکی شهر “آفیون” (در مرکز آناتولی) و در نزدیکی روستایی به نام “تارتارلی” تومولوسی وجود دارد که بر دیواره های آن تصاویر سربازان هخامنشی، در حال جنگ با بیگانگان “کیمیری” نشان داده شده است. نکته جالب در این نقوش این است که برای نخستین بار به غیر از تخت جمشید، نقش سربازان جاوید را داریم.(Summerer&Von Kinlin,2007: 79) در میان این نقوش با ارابه هایی مواجه می شویم که جزو ارابه های هخامنشی محسوب می شوند. این ارابه ها به لحاظ فنی مشابه هم هستند و در صحنه های مختلفی چون جنگ، حمل افراد و حمل بار نشان داده شده اند.این ارابه ها دارای چرخ هایی با هشت پره بوده و حلقه بیرونی چرخ دارای آج و دندانه است. اتاقک ارابه در مرکز محور چرخ قرار گرفته است و از این جهت متفاوت با ارابه های شاهی هخامنشی است. قسمت فوقانی اتاقک ارابه نیز در این ارابه ها قوس بیشتری گرفته است. نحوه اتصال افسار به اسب نیز مشابه ارابه های شاهی در تخت جمشید است اما در این جا علاوه بر این یک میله منحنی از اتاقک ارابه در جهت سر اسب نصب شده و در بالای سر اسب و انتهای این وسیله قوس دار چیزی شبیه زنگوله نصب شده است. نحوه ساخت چرخ نیز کمی متفاوت به نظر می رسد. به این نحو که حلقه مرکزی که احتمالاً فلزی بوده، جدا ساخته می شده و سپس حلقه بیرونی، که نیمی از هر پره به آن متصل بود درون این حلقه مرکزی قرار می گرفته است.(تصویر 31 و 32)
در ارتباط با این ارابه می توان گفت که علی رغم شباهتی که به ارابه های شاهی هخامنشی در تخت جمشید دارد، تأثیرات محلی را می توان در آن مشاهده کرد. به عبارت دیگر این هم نمونه ای از ارابه های هخامنشی است در یک محدوده جغرافیایی دیگر از قلمرو وسیع هخامنشی که با توجه به وضعیت اقتصادی و تأثیرات محلی به این نحو نمایش داده شده است.
یکی دیگر از ارابه هایی که در این نقوش دیده می شود احتمالاًیک ارابه باری است. این ارابه دارای اتاقکی مربعی شکل است که بر روی آن یک سرپوش نیم دایره ای شکل قرار گرفته است.(تصویر 32) این ارابه تا حدی مشابه ارابه ای است که از “سارد” که یکی از ایالات هخامنشی بود یافته شده است.(Oguz Tekin, 2007: 66)(تصویر 33) اما تفاوتی که میان این ارابه با نمونه ساردی وجود دارد این که در ارابه سارد حیوان کشنده افسار ندارد ولی این جا افسار دارد و تزییناتی بر روی ارابه دیده می شود. هر دوی این ارابه ها دارای چرخ هایی با هشت پره هستند. بنابر این این هم دو نمونه دیگر از ارابه های دوره هخامنشی بود که در محدوده قلمرو این امپراتوری مورد استفاده قرار می گرفته اند.
4-3. گنجینه جیحون: یکی از گنجینه هایی که منسوب به هخامنشیان می دانند، گنجینه جیحون است.  از مهمترین یافته های این گنجینه، مدل طلایی از یک ارابه است که توسط چهار اسب کشیده می شون.(تصویر 34) این ارابه علی رغم برخی شباهاتی که با ارابه های شاهی تخت جمشید دارد تفاوت های آشکاری نیز با آن دارد. از جمله این تفاوت ها می توان به تعداد پره های چرخ ارابه اشاره کرد که در این نمونه هشت پره دارد ولی در ارابه تخت جمشید دوازده پره است. چرخ این ارابه تا بالای دیواره اتاقک ارابه بیرون آمده است در حالی که در تخت جمشید تا ارتفاع نیمی از بدنه اتاقک بالا می آمد. ضخامت حلقه بیرونی چرخ و قطر پره های این چرخ نیز کمتر از نمونه های تخت جمشید است. نحوه اتصال مالبند نیز متفاوت است زیرا مالبند در بالای سر اسب ها قرار گرفته است. به طور کلی این نمونه متفاوت از نمونه هایی است که ما تاکنون از ارابه های هخامنشی در تخت جمشید و سایر نقاط ارائه کردیم. این تفاوت به دلایل متعددی می تواند باشد. که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
_محدودیت هایی که در ایجاد این مدل وجود داشته از جمله سعی در سبک سازی آن بوده است
_ تأثیر سبک های محلی بر آن
_ نظر و ایده بر اساس ذهنیت هنرمند شکل گرفته
_آخرین نظری که می توان بیان کرد این که شاید واقعاً این اثر بیانگر هنر هخامنشی نباشد و شاید در زمانی دیگر و یا مکانی دیگر شکل گرفته باشد.
اگر انتساب گنجینه جیحون به هخامنشی درست باشد، می توان گفت که این ارابه نیز یکی از نمونه ای ارابه در قلمرو وسیع هخامنشی بوده که سنت های محلی می تواند در آن تأثیرگذار بوده باشد.
نتیجه:
آن گونه که ذکر شد ارابه ها در طی زمان سیر تحولی را پشت سر گذاشته اند. به نظر می رسد نخستین ارابه ها در منطقه بین النهرین شکل گرفته اند. نمونه های اولیه دارای چرخ های توپر و سنگینی بوده اند. به مرور این چرخ ها ابتدا به صورت چرخ هایی توپر متشکل از سه تکه و سپس چرخ هایی پره دار در می آیند. تعداد پره ها ابتدا چهار پره بود و به مرور زمان زیاد شد. البته این به این معنا نیست که مثلاً وقتی چرخ های هشت پر شکل گرفت، چرخ های شش پر یا چهار پر برای همیشه از میان رفت، بلکه این نمونه چرخ ها نیز در کنار چرخ های هشت پر وجود داشتند.
با توسعه صنعت فلزکاری و پیدایش فلزات مختلف، از فلز نیز در ساخت چرخ های ارابه استفاده شد. در ابتدا این فلز به صورت محدود و یکه قطعه چند پر در مرکز حلقه چرخ قرار می گرفت و پره ها که جنسی از چوب داشتند درون آن قرار می گرفتند. در ادامه و در زمان هخامنشی به نظر می رسد قسمت زیادی از ارابه توسط فلزات از جمله آهن ساخته می شده است.در توسعه و تکامل ارابه آشوریان نقش بسزایی داشتند. آن ها با الهام برخی از ایده ها، از ارابه های اقوام و ملل دیگر از جمله ایلامیان و اورارتوها، به مرور ارابه هایی با کیفیت بهتری ساختند.
با روی کار آمدن هخامنشیان به عنوان یکی از بزرگترین امپراتوری های جهان، شاهد شکل گیری ارابه هایی با کیفیت بسیار بالایی هستیم. هخامنشیان با توجه به قلمر وسیع تحت حکومت خود، توانستند، همان گونه که از تلفیق هنر اقوام مختلف، هنری پیشرفته و مخصوص به خود را شکل دهند، در ساخت ارابه نیز به لحاظ فنی توانستند به این موفقیت دست پیدا کنند. بنابراین شاید به طور مستقیم نتوانیم بگوییم که ارابه های هخامنشی تحت تأثیر قوم یا ملتی خاص بوده اند. اما در نقوش برجسته هخامنشی در تخت جمشید دو هیئت نمایندگی ارابه هایی را به عنوان هدیه با خود می آورند که یکی لیبی و دیگری لیدی است. از میان این دو ارابه، ارابه های لیدی ها شباهت زیادی به دو ارابه شاهی هخامنشی در همین پلکان آپادانا دارد. شباهت این ارابه زمانی بیشتر می شود که ملاحظه می کنیم نقش آدمک دست به سینه ای که قسمت تحتانی بدنش با یک خط نمایش داده شده است، بر روی هر سه ارابه(ارابه لیدی و دو ارابه شاهی) دیده می شود. همین امر باعث می شود تا این فکر به ذهن برسد که شاید ارابه های شاهان هخامنشی، حداقل در زمان داریوش، توسط لیدی ها ساخته می شده است.
اما نکته دیگری که در این جا قابل ذکر است این که برخی اظهار داشته اند که در دوره هخامنشی از اهمیت ارابه های جنگی کاسته شده است و نیروی سواره نظام جای آن را گرفته است(littauer & Crouwe, 1979: 152). ولی این نمی توان درست باشد چرا که حداقل در نمونه آثاری که از ارابه های هخامنشی در تمولوس آفیون در آناتولی در اختیار داریم، می بینیم که ارابه های جنگی هنوز کارکردی اساسی دارند.
آنچه در این جا در مورد ارابه های هخامنشی ارائه شد، بیشتر بیانگر ارابه های شاهی و درباری هستند. اما بدون شک در این دوره ارابه هایی نیز وجود داشتند که توسط مردم عادی مورد استفاده قرار می گرفته است. احتمالاً این نمونه ها دارای کیفیت کمتری بوده و به لحاظ ساختاری ساده تر از نمونه های تخت جمشید بوده اند.با توجه به گستره وسیع قلمرو هخامنشیان، در سرتاسر قلمرو آن ها ارابه هایی وجود داشته که شاید در هر منطقه ای تحت تأثیر سبک های محلی و استادان و هنرمندان آن منطقه شکلی خاص پیدا کرده است. ولی در نهایت اوج این هنر را در دوره هخامنشی در ارابه های شاهی تخت جمشید می توانیم متصور بشویم.

فهرست منابع
فارسی

پاتس، دنیل تی، باستان شناسی ایلام، ترجمه زهرا باستی، چاپ اول بهار 1358، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت)
پیوتروفسکی، بوریس & خطیب شهیدی، حمید، تمدن اورارتو، چاپ اول 1383، تهران: انتشارات سازمان میراث فرهنگی
دایسون، رابرت هنری، کاوش در حسنلو، مترجمان علی صدرایی و صمد علیون، چاپ اول 1387، تهران: انتشارات گنجینه
دایسون، رابرت. اچ & ویت، مری. ام، دژ حسنلو دوره IVB 1100 تا 800 ق.م، مترجمان علی صدرایی و صمد علیون، چاپ اول 1386، تهران: انتشارات گنجینه
سلطان زاده، حسین، از ایران چه می دانیم، جلد 3، چاپ چهارم، تهران: انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی
شاپور شهبازی، علیرضا، “اسب و سوارکاری در ایران”،  مجله باستان شناسی و تاریخ، شماره پیاپی 21 و 22، پاییز و زمستان 75 و بهار و تابستان 76، تاریخ انتشار مرداد 77
فرشاد، مهدی، تاریخ مهندسی در ایران، چاپ دوم 1362، انتشارات نقش جهان
کخ، هاید ماری، از زبان داریوش، ترجمه دکتر پرویز اذکایی، چاپ دوم 1385، تهران: نشر کارنگ
گیرشمن، رمان، هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی، ترجمه دکتر عیسی بهنام، چاپ دوم 1371، تهران:انتشارات علمی و  فرهنگی
مارکوس، میشل ای، مهرهای حسنلو، مترجمان علی صدرایی و صمد علیون، چاپ اول 1387، تهران: انتشارات گنجینه
مجیدزاده، یوسف، تاریخ و تمدن بین النهرین، جلد سوم، هنر و معماری، چاپ اول 1380، تهران: نشر مرکز دانشگاهی
محمد پناه، بهنام، کهن دیار، مجموعه آثار ایران باستان در موزه های بزرگ جهان، چاپ دوم 1386، تهران: انتشارات سبزان

لاتین
Harvey, S. P. “The Cults of King Ahmose at Abydos” (Diss, University of Pennsylvania, 1998). Dissertation Abstracts International,,1998. p. 1231A.
Littauer, M., & Crouwel, J. Chariots and Related Equipment from the Tomb of Tutankhamun. Oxford: Griffith Institute, 1985
Littauer, M., & Crouwel, J., “The Origin of the True Chariot”. In P. Raulwing (Ed.), Culture and History of the Ancient Near East. Vol. 6: Selected Writings on Chariots and Other Early Vehicles. Leiden: Brill Academic Publisher,. 2002. P:. 45-52
Pritchard, J. B.  : “An Anthology of Texts and Pictures Princeton”, The Ancient Near East Volume I, NJ: Princeton University Press, 1985
Sammerer,Latife & Von Kinler,Alexander, “Kelainai Afyon’ daki Pers Kenti”, Arche Atlas, Yasayan Gecmisin Lergist, 2007:79-83
Smith, W. S. “The Art and Architecture of Ancient Egypt”. New Haven and London: Yale University Press,1998
Spalinger, A. J. “War in Ancient Egypt: The New Kingdom”. Malden, MA: Blackwell Publishing, 2005
Tekin, Oguz, “Satarpar Anadolusu”, Arche Atlas, Yasayan Gecmisin Lergist,2007, p: 62-73
Toteve, D. Galya “Pers Kentleri Ve Sanati On Binlerrin Dusa” Arche Atlas, Yasayan Gecmisin Lergist, 2007, p:35-53

 

مسعود رحمتی

نظرات

وردپرس: 0
دیسکاس: 0