ضجه ميزند دلم...وقتى در برگ ريزان پاييزمانندزمستان سرد شده است... بايد به اميد بهار نشست... اما چه بهارى... بدون او... دنياى من خاطراتى است که ا
زمان مطالعه: < 1 دقیقه
ضجه میزند دلم…
وقتى
در برگ ریزان پاییز
مانند
زمستان سرد شده است…
باید به امید بهار نشست…
اما چه بهارى…
بدون او…
دنیاى من
خاطراتى است
که از جلوى چشمانم
هر روز مى گذرند…
بغض هاى هر روزه ام…
شب هاى عاشقانه ى مان…
همه و همه
تبدیل به
نوشتن هایى می شوند
براى تسکین دلم…
به امید بهار باید نشست
اما تنها…
نوید بهادرى
93/7/7
18:45
نظرات